الکترونیک شامل چهار مرحله اصلی است:مرحله اول : شامل تعریف اهداف بازاریابی از طریق پست الکترونیکی است.چنانچه اهداف بازاریابی ما مشخص نباشد امکان انحراف از برنامه افزایش می یابد. ضمن اینکه امکان سنجش صحیح اثربخشی اقدامات نیز با دشواری همراه خواهد بود.برخی از اهداف بازاریابی از طریق ایمیل عبارتند از:برندسازی.جلب مشتریان جدید.ایجاد فروش فوری.افزایش نرخ نگهداری مشتریان.برقراری ارتباط با مشتریان فعلی.ارائه اطلاعات محصولات و خدمات به مخاطبان.مرحله دوم :شامل طراحی و تدوین استراتژی های اثربخش است.بعد از تعریف اهداف باید درخصوص نحوه دستیابی به این اهداف تصمیم گیری کرد. در این مرحله بهترین مسیر رسیدن به مقصد کشف و مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان نمونه می توان از استراتژی های زیر نام برد:چاشنی های فروش (جوایز، مسابقات، کوپن های تخفیف و ...).خبرنامه ها.نامه های یادآوری.برنامه های آموزشی.مرحله سوم:شامل برقراری ارتباط با مخاطبان است.تصمیم گیری درخصوص قالب ایمیل ، موضوع ایمیل و محتوای نامه الکترونیکی در این مرحله انجام می شود. انتخاب قالب مناسب می تواند بر اثربخشی برنامه بازاریابی کمک شایانی کند. میتوانید به آدرس زیر مراجعه کرده و وب سایت طراحی شده خود را در انتهای لینک وارد کنید.http://google.com/safebrowsing/diagnostic?site=www.yoursite.com10. همیشه ایمیلهایی را که از سرور شما فرستاده می شوند، اسکن کنید.در صورتی که هکر یا یکی از کارمندان تان، اقدام به ارسال ایمیلهای اسپم از سرور شما کند، سرور شما در لیست ارسال کنندههای اسپم قرار گرفته و از آن به بعد کلیه ایمیلهایی که از سرور شما ارسال میشود، در سرویس دهنده های عمومی و اختصاصی ایمیل مستقیماً به پوشه اسپم فرستاده شده و مشاهده نمی شوند.همچنین در صورتی که شما یکی از قربانیان هرزنامه ها (اسپم) باشید و این نکته امنیتی را به کار نبندید، ناخواسته به یکی از عاملان انتشار آن خواهید بود. پس همیشه و همه ایمیلهایی را که از سرورتان ارسال می گردند، با برنامههای مناسب کنترل کنید و اطمینان حاصل کنید که حاوی هیچ کد مخربی نیستند!بازاریابی از طریق سرچ انجین ها و مارکتینگ بوسیله جستجوگرها ، تفاوت های آشکار و جالبی با دیگر روش های بازاریابی دارد ،تفاوت هایی که منجر به کارمدتر شدن این روش نوظهور نسبت به بازاریابی های مرسوم شدن همانند فردی مثبت!اغلب ماها فکر می کنیم وقتی با کسی آشنا میشویم که از او خوششان بیاید. باید مطلبی را با او در میان بگذاریم و صحبتی کنیم.اگر یک سوپراستار باشید، میتوانید هر حرفی را بزنید و موفق عمل کنید. اما اگر یک سوپراستار نیستید، باید بیشتر رعایت و احتیاط کنید.وقتی با کسی سابقه رابطه داشته باشید، اینکه بگویند سه بار تاکنون ازدواج کردهاید یا در کودکی از فلان فروشگاه جنسی را دزدیدهاید و یا شغل مهمی را که میخواستید به شما ندادند مشکل چندانی ایجاد نمیکند.اما اگر با کسی به تازگی رابطه برقرار کردهاید و این قبیل حرفها را به او بزنید ممکن است این سؤال برایش مطرح شود که حالا بعد از این چه میخواهید بگویید؟ 2- توجه به جنبه های مثبت!وقتی برای اولین بار با کسی ملاقات میکنید، احتیاط می کنید. بعد وقتی روابط شما با این دوست جدید مستحکم تر و بهتر شد، میتوانید با او دربارهی مسائل دیگر حرف بزنید. اما در حال حاضر به جنبههای مثبت بچسبید و جنبههای منفی را از ذهن خود مرور کنید. 3- داشتن حرف خوب و جالب!تا حالا شنیده اید که فردی به علت نداشتن لباس مناسب در مهمانی شرکت نکرده باشد؟ من که باشد و اين وظيفه تبليغات است که چنين پيوندهايی را ايجاد و حفظ نمايد. يکی ديگر از مشکلات بالقوه بواسطه ناتوانی ارتباطات حافظه اين است که برندهای رقابتی که دارای پيوندهای قوی تری می باشند احتمالا بيشتر به ياد آورده شده و ياد آوری برند ما را مسدود می کنند. به همين دليل است که ايجاد يک هويت منحصر به فرد برای برند در تبليغات و ديگر ارتباطات بازاريابی به جهت اجتناب از اشتباه شدن با ديگر برندها در حافظه افراد اهميت می يابد. اين امر بويژه در زمانی واقعيت می بايد که يک برند رهبر بازار نباشد. چه اتفاقی می افتد اگر مدير مطمئن نباشد تصميم خريد از بازشناسی ناشی شده است يا از به ياد آوری؟ اگر کسی برای خريد يک بطری جين به فروشگاه ها سر می زند احتمالا برندی را که می خواهد بخرد ‘می شناسد’. اما اگر در يک رستوران است و جين سفارش می دهد، در پاسخ سوال پيشخدمت که چه نوع جينی دوست دارد چه خواهد گفت؟ لازم است تا نام برند مورد دلخواه خود را از حافظه به ياد بياورد. در جايی که شخص مطمئن نيست يا احتمال هر يک از انواع تصميم گيری وجود دارد، تبليغات برند بايد هر دوی اهداف ارتباطات آگاهی برند بازشناسی و به ياد آوری
بهترین نمونه های بازاریابی اینترنتی در ایران[ يکشنبه 15 فروردين 1395 ] [ 7:12 ] [ تارا ]